نوشته :دکتر محمد رضا ابراهیمی
متخصص روانشناس،رواندرمان،روانکاو
www.feel2.blogsky.com
تلگرام:drebrahime@
چهار سال پیش با پیروزی اوباما در انتخابات ریاست جمهوری امریکا جهانیان شاهد پدیده ای بودند که تاکنون نمونه ای برای آن سراغ نداشتند. اولین رئیس جمهور سیاه پوست در رقابتی تنگاتنک با رقیب جمهوری خواه خود یعنی سناتور مک کین کاخ سفید را فتح نمود. چنین رویدادی را از منظر سیاسی در این چند ساله بسیار تحلیل نموده اند و علل گوناگون آن به کرات مورد تحلیل قرار گرفته است اما از منظر روانکاوی برای اولین بار با استفاده از فن آنالیز شخصیتی ریشه های وهمی و ناخودآگاهی آن در اوباما و ملت امریکا را مورد بررسی قرار می دهم. خلاصه یافته های ما در این پژوهش به شرح زیر می باشد:
الف - پدر بزرگ باراک اوباما تمامی عمر خود را به بردگی انگلیسی ها گذراند که در آن زمان کنیا را به عنوان مستعمره خود در اختیار داشتند.ریشه جاه طلبی اوباما به نفرتی عمیق بر می گردد که از برده داران از طریق پدر در سازمان وهمی و ذهنی وی لانه کرده بود. باراک اوباما خود نیز قربانی تبعض نژادی در تمامی سالهای تحصیلات دبستان و متوسطه بعنوان یک آفریقایی تبار در هاوایی بود. هر چند از هوش و ذکاوت بسیار برخوردار بود اما همیشه طعم ناگوار تبعیض و بیعدالتی را در ذهن خود می چشید . چنین شرایطی می تواند از لحاظ روانکاوی به ایجاد هسته های وهم زا و قدرتمندی از احساس حقارت شدید منجر گردد که در گام بعدی به بکارگیری مکانیسم دفاعی جبران در جهت مقابله با اضطراب ناخوشایند و دردناک حاصله و در نهایت حفظ نظام وهمی برای بقا بیانجامد.میل به دستیابی به قدرت بیحد از نتایج استفاده از مکانیسم دفاعی جبران می باشد. ریاست جمهوری امریکا قدرتی است که نمی توان بر آن حد و حدودی متصور شد. اوباما با رسیدن به ریاست جمهوری امریکا می توانست اندکی بر جراحتهای عمیقی که در کودکی و نوجوانی بر خودشیفتگی وی توسط امریکائیان و بر اجداد وی توسط اجداد همین امریکائیان وارد شده بود را تسکین دهد.
ب - پدر باراک اوباما چوپانی بود که تا دوران جوانی رعیتی دیگران را می کرد اما به مدد بورسی که از یکی از دانشگاههای هاوایی گرفته بود راهی امریکا شد تا تحصیلات خود را ادامه دهد و در آنجا با زنی به نام آن دانهیم آشنا می شود و با او ازدواج می کند و باراک ثمره این ازدواج ناموفق است که در دو سالگی باراک به طلاق انجامیده و پدر خانواده را رها ساخته و به کنیا بر می گردد. نبود پدر برای همه عمر بعنوان اتفاقی وهمزا و مهم که به جریانات ناخودآگاهی وی رنگ و بوی خاصی بخشیده است همراه وی بوده است. مهمترین سند ما کتابی است که با نام رویاهایی از پدرم که توسط باراک در سالها قبل از ورود جدی وی به عرصه سیاست نوشته شده است. در این کتاب تصویر پدر بصورتی متعارض و چندگانه به نمایش گذاشته شده است. نیاز به پدر و همزمان خشم از وی تجلی اوهامی است که ساختار روانی و عاطفی وی را به وضوح نشان می دهد و جریانات رفتاری او را سازمان می بخشد. چنین نگاهی زمینه های وسواس را در وی شعله ور ساخته است. ترکیب هوش فراوان و درگیری های ذهنی با نبود پدر و هویتی مغشوش با مادری سفید پوست جریانات وسواسزا را در وی تشدید نموده است تا جایی که با بررسی رفتارهای وی در موقعیتهای گوناگون می توانیم این علائم وسواسی را بصورت تردیدهای متوالی و ناتوانی در تصمیم گیری های مهم و وقت گذرانی در رابطه با اوضاع جهانی و داخلی امریکا و ناتوانی بعنوان ایفای نقش یک رئیس جمهور مقتدر مشاهده کنیم.
ج - نبود پدر به خلق اوهامی از جنس آرمانگرایی افراطی در باراک انجامید که در تعامل با زمینه وسواسگونه ذهنی وی به خلق ایده هایی منجر شد که در شعارهای انتخاباتی و رویکرد وی به مسائل اجتماعی امریکائیان نوعی تازگی در خود مستتر داشت. اقبال بخشی از رای دهندگان امریکایی به وی در این نواندیشی روشنفکر مآبانه ای بود که در بوش پدر و پسر ندیده بودند. مک کین پیر در مقابل باراک جوان جز رویه تکراری سلف های جمهوری خواه خویش حرف جدیدی برای امریکائیان نداشت. هیلاری کلینتون نیز حتی درصدی از توانمندی مک کین را دارا نبود و نمی توانست رقیبی در خور باراک اوباما باشد و به ناچار از گردونه خارج شدند و بدینسان راه فتح کاخ سفید برای اوباما آسان گردید.
د - مادر نیز همچون پدر در باراک سرچشمه عشق و کین بوده است. حضور مادر در زندگی وی همراه با قطع وصل های مکرر بوده است. تا شش سالگی مادر را در تصاحب خود داشته است اما با ازدواج مادر با یک اندونزیایی اولین شوک از دست دادن را با مادر تجربه می کند و به همراه آنان به جاکارتا می رود و در ده سالگی دومین شوک را با جدایی از مادر و اقامت در نزد مادربزرگ مادری در هاوایی می پذیرد.دوران کودکی و نوجوانی پر فراز و نشیب باراک و جدائیهای تروماتیک و رنج آور شخصیتی دوگانه و متضاد در وی ایجاد می کند. از یکسو سخت و انعطاف ناپذیر دیده می شود و از سوی دیگر وجهه ای عاطفی و هیجانی به وی می دهد. این دوگانگی همراهی عجیبی با وضعیت وسواسگونه وهمی ذهنی وی دارد . آنگونه که با افتخار از کشتن بن لادن صحبت می کند و از سوی دیگر روحیه ای ضد جنگ از خود نشان می دهد. از دید روانکاوی رفتار اوباما با امریکائیان رفتاری است که در دنیای وهمی خود با مادر طراحی کرده است. با رسیدن به ریاست جمهوری امریکا مادر را به تصاحب خویش در آورده است و آرزوی وهمی خردسالی خود را که بودن در کنار مادر با تصاحب وی و آرامش ناشی از آن را با قبضه ساختن قدرت ریاست جمهوری و آرامش برخاسته از این قدرت جامه عمل پوشانده است.
حافظ اسد سه پسر داشت : اولی " باصل " که همچون پدر سرسخت و یکدنده بود و در رسیدن به قدرت تاب تحمل هیچ مانعی را نداشت و در نهایت تاوان عجله خود را با جان خویش پرداخت و در یک تصفیه خونین درون خانوادگی در سانحه ای ساختگی توسط پدر به قتل رسید تا هوس توطئه برای همیشه در او خاموش شود. دومی " بشار " که سالها در رقابتی نفسگیر سایه برادر بزرگتر را همیشه بر سر خویش حس کرده بود و رنجیده خاطر از او ادامه تحصیل پیشه ساخت تا در فرصتی مناسب سودای برادر نامراد خویش را پیروزمندانه در کف گیرد و حقارت نهادینه شده از خردسالی در وجود خویش را با غرور و قدرت جایگزین ساخته و بر سریر باصل تکیه زند. سومی " ماهر " که همچون همه فرزندان آخر نگاه به دست بزرگترها داشت که به حمایت از او برخیزند و به ناچار در آن گرد و خاک میدان نبرد دو برادر بزرگتر به گوشه انزوا خزیده بود بلکه آسیبی را تجربه نکند و در نهایت به منصبی حقیر و خرد در دربار پدر و برادر قانع گردید و در حال حاضر نیز دور از هیاهو به کار خود مشغول است.
برای بررسی ساختار روانی و وهمی بشار اسد به عنوان یک روانکاو و تحلیلگر شخصیتی باید ابتدا پدر او را از این لحاظ نیک بشناسیم تا به درک خصوصیات شخصیتی فرزند خلف وی نائل شویم. پدر از اقلیت مذهبی علوی سوریه است که با کودتایی قدرت را به دست آورد و در هیاهوی جنگ سرد ابرقدرتها و نبرد اعراب و اسرائیل توانست به تحکیم قدرت خویش بپردازد . بیرحمی های وی در کشتار مخالفان داخلی و قتل عامهای وحشیانه سوری ها خاطره تلخی را از اسدها در روان سوری ها به جا گذاشته که فرزند وی که از قضا همان رویه پدر را دنبال می کند باید تاوان آن را پس بدهد. آنچه که از گفته ها و نوشته ها و شیوه حکمرانی وی به جا مانده است از روحیه نظامی گری و فاقد انعطاف حافظ اسد حکایت دارد. تنشهای اعراب با اسرائیل فرصت خوبی برای وی فراهم آورد که در داخل به بسط قدرت اقلیت علوی با سرکوبی کامل بپردازد و سی سال بر مسند قدرت بدون هیچ رقیبی باقی بماند. از لحاظ آسیب شناس روانی خصوصیات وی انطباق کاملی با علائم سایکو پاتی یا ضد اجتماعی دارد که در صدام حسین نیز وجود داشت و از قضا هر دو آنها مرام بعثی را دنبال می نمودند. کم صبری و ارضای فوری خواستها و نیازها و بیرحمی و شقاوت بی نهایت و حفظ قدرت به هر بهایی عناصر رفتاری وی را شامل می گردید.
بشار اسد در فضای روانی متعارضی رشد یافته بود. مثلث عاطفی وی سه جریان قدرتمند را در بر می گرفت که شامل پدر و مادر و برادر بزرگ بود. رابطه با برادر آمیخته ای از حسادت و رقابت و میل به نابود ساختن وی و با پدر تمایل به همانند سازی و مشابهت و با مادر تبادل عاطفی نیمه و ناتمام و ناکام ساز . چنین تابلوی بالینی در دوران کودکی و ادامه آن تا بزرگسالی منجر به ایجاد جریانات وهمی و هیجانی وسواس ساز در بشار اسد گردیده است که منجر به رفتارهای کنونی وی در عرصه داخلی سوریه و جهان شده و به دلیل فقدان عناصر سالم و بهنجار عاقبتی بس وخیم برای خود و خانواده اش و اقلیت علوی فراهم نموده است . اهم این خصوصیات روانشناختی و وهمی وی با نگاه روانکاوانه به شرح زیر می باشد:
الف : ژستها و رفتارها و حرکات چهره وی در سخنرانیها و اجتماعات و درون خانواده سرد و خشک و فاقد هرگونه هیجان واقعی و طبیعی می باشد. در نگاه اول نمی توان به درون وی نفوذ نمود و از پنجره احساسات وی به محتویات ذهنی و خودآگاه و ناخودآگاه وی نظر افکند. هیجانات وی در فیلمهای گوناگونی که در دسترس است مصنوعی و با حسی آمیخته به اجبار و نمایش ابراز می شود. حرکات دست و بدن همانند همه افراد مبتلا به اختلال شخصیتی وسواس همراه با ریتم و تکرار با کلمات است. تاکید دائمی و پایان ناپذیر وی بر گفته هایش با حرکات سر و دست قطعیت وجود جریانات وسواسی را در سازمان روانی و عاطفی و هیجانی وی بیشتر بر ما آشکار می سازد.
ب: با توجه به اینکه ساختار اولیه رفتارهای وسواسی اضطراب می باشد با بررسی صحنه ها و فیلمهای موجود از وی در موقعیتهای گوناگون به وجود این سازمان وهمی اضطراب زا اطمینان می یابیم. سرعت زیاد در سخن گفتن و استفاده از کلمات تکراری و نگاه نگران و حرکات دستها و بدن و سر که مکانیسم تخلیه اضطراب را در وی فعال می سازد ما را به وجود این هسته های اضطراب زا که محصول مثلث شوم و آسیب زننده روابط اولیه وی که پدر و مادر و برادر می باشد و ریشه در شرایط پر تنش کودکی وی داشته است رهنمون می نماید.
پ: نقش پر رنگ شرایط کودکی بشار اسد را می توانیم در رفتارهای مواجهه ای وی در بحران داخلی و جهانی مشاهده کنیم. همانند سازی با پدر با استفاده بی رویه از خشونت و کشتار و بیرحمانه مخالفان و ایجاد رعب و وحشت و استفاده از نظامیان و شبه نظامیان وفادار به خود در حد افراط نشان داده می شود. رفتاری را که سالها در برابر برادر بزرگتر خود از همان اوایل زندگی تمرین کرده بود را با شقاوتی شدید در برابر مردمان و مخالفان به نمایش می گذارد. معنای نبرد وی این است : " هیچکس را در قدرت با خود شریک نخواهم کرد چون هیچگاه برادر مرا در قدرت با خود شریک نکرد." رابطه بشار اسد با مادر به شکلی متفاوت اکنون تظاهر می کند . بی اعتمادی به مادر به دلیل داشتن دو برادر بزرگتر و کوچکتر از خود و قرار داشتن در میانه این میدان و محبت ناتمام مادر اکنون تردیدی جانکاه در بشار اسد به تمامی روشها و طرحهای صلحی است که توسط دیگران ارائه می شود. دیگرانی که از نظر وی غیر قابل اطمینان و دروغگو و ناکام کننده اند و در سر قصد آسیب رساندن به وی را دارند.
نتیجه : بشار اسد کشتار بیرحمانه را در درون سوریه ادامه خواهد داد و در راستای تسلط اوهام اقتدارگرایانه و بدبینانه و همچنین شیوه عمل وسواسگونه خود که هیچگونه انعطاف و تغییری را در خود جای نمی دهد تا آخرین لحظات بر اساس سیستم وهمی آسیب دیده و متکی بر اوهام کنترل کننده با ماهیت وسواسی مقاومت خواهد نمود.
راه حل : مخالفان وی باید با در نظر گرفتن وضعیت روانی وی جریان وسواسگونه مقابله ای او را به سمت و سوی مراحل قبل و بعد از تسلط اوهام وسواس ساز وی بکشانند. ترفندهایی که به افزایش اضطراب در وی بیانجامد که مکانیسمهای قبل از وسواس به حساب می آید و شیوه هایی که منجر به ایجاد افسردگی و درماندگی در او شود که مربوط به دوران پس از وسواس به حساب می آید.
رمان بوف کور صادق هدایت را می توان به درستی رازآورترین ماجرایی دانست که به زبان فارسی در دسترس است. هر جمله آن سرشار از استعاره ها و نمادهایی است که تنها در قالب دانش تفسیر اوهام معنا و مفهوم پیدا می نماید. دانش روانکاوی این فرصت را به ما می دهد تا رمزگشایی دقیقی از محتویات آن و در نتیجه شناخت شخصیت نویسنده معروف آن یعنی صادق هدایت کسب نمود. بارها این رمان را از اول تا انتها خوانده ام و هر بار به عظمت آن بیشتر واقف شده و بر شعور بالا و ناخودآگاهی زیرکانه هدایت آفرین گفته ام. از آنجا که امکان چاپ نوشته هایم فعلا" میسر نمی باشد خلاصه آنها را در چهار محور به شرح زیر ارائه می نمایم:
الف : بوف کور برگردان کابوس زندگی هدایت است . در روانکاوی کابوس به سر ریز شدن اوهام دردناک ناخودآگاهی به بخشهایی از واقعیت اطلاق می گردد. این اوهام ماهیتی ناشناخته و غیر قابل دسترسی برای فرد دارند. هر انسانی با درجاتی از آغشتگی وهمی در سازمان روانی خود همراه است. شدت این واکنشهای وهمی گاه تمامی دنیای واقعی را به تسخیر خود در می آورد تا جاییکه نگاه فرد به زندگی تنها با دخالتهای وهمی ذهنی وی مقدور می باشد. در چنین شرایطی واقعیت جایگاه خود را در زندگی فرد از دست می دهد و رفتارهای وی تابع شرایط نابسامان وهمی ای می گردد که جایگزین واقعیت می گردد. از این جهت می توانیم کابوس را به عنوان اوهام سازمان بندی شده با محتوای رنج آور و آسیب زننده ای تلقی نماییم که مکانیزم تسکین و تشفی وهمی برای هسته های متعارض و قدرتمند رشد یافته در طول زندگی فرد فراهم می سازد. رمان بوف کور از این منظر کابوسی هولناک از زندگی صادق هدایت است. کابوسی که در نهایت برای وی قابل تحمل نبود و خودکشی ارمغان تلخ آن گردید.
ب : بوف کور انعکاس سردرگمی وهمی هویت صادق هدایت است . یافته ارزشمندی که با بررسی این داستان داشته ام به این راز شگرف ختم گردید که تمامی اسامی و افراد صاحب نقش بوف کور به نحوی بخشی از سازمان وهمی صادق هدایت به حساب می آیند . چنین یافته ای را می توان در قالب سردرگمی وهمی هویتی وی توجیه نمود. راوی - دختر اثیری - پیرمرد قوزی - دایه - زن لکاته - عمو - عمه هر کدام شخصیتهایی هستند که تشکیل دهنده عناصر وهمی ناخودآگاهی صادق هدایت محسوب می شوند. سئوالی که با این یافته به آن جواب می دهیم این است که آیا صادق هدایت در گیر تعارضات همجنسگرایانه بوده است ؟ تحلیلهای من نشان می دهد در بوف کور هدایت قدرت وهمی تضادهای جنسی به شکل فراگیر بر روی پرسوناژهای ذکر شده مورد فرافکنی کامل واقع شده ان تا جاییکه می توانیم در هر کدام از این شخصیتهای داستانی رد پایی از شخصیت صادق هدایت را به وضوح بیابیم.
ج : بوف کور انعکاس دهنده واپس روی به سالهای اولیه زندگی هدایت است . تثبیت در مرحله دهانی در این داستان برای راوی آن که بخش مرتبط با واقعیت ذهن نویسنده را شامل می شود بسیار عیان و آشکار است. میل به شراب و تریاک واضحترین نمود این مکانیسم دفاعی در صادق هدایت است. تمایل به گیاهخواری و نوشتن کتابی به نام " فوائد گیاهخواری " در زندگی واقعی صادق هدایت نشاندهنده چنین تثبیتی در مرحله دهانی است. رابطه با مادر در این مرحله از اهمیت بسزایی برخوردار است. هدایت فرزند آخر خانواده بوده است که فاصله سنی اعضای آن از یکدیگر زیاد نبوده است. به عنوان هفتمین فرزند نیاز وی به مادر و آغوش وی را در همه جای بوف کور به خوبی مشاهده می کنیم.
د : بوف کور سرشار از مانور اوهام افسرده ساز و خودنابودگرایانه است . هر روانکاوی با خواندن بخشی از این کتاب بی گمان با خود خواهد گفت که نویسنده این کتاب در نهایت خود را خواهد کشت. خودکشی برگردان خشم وهمی به درون است و با نابود ساختن خویش این خشم هم تخلیه خواهد شد. آنگونه که در بیماران مبتلا به افسردگی می بینیم میل ناکام مانده آرام گرفتن در آغوش مادر از دست رفته در تمامی زندگی آنها به قدرت زمینه ساز فعالیت اوهامی می گردد که به تقویت دوباره این میل منجر می گردد و رفتارهای آنان را به این سمت و سو سوق می دهد. به استقبال مرگ رفتن در بیماران افسرده تکرار این تمایل ناکام مانده کودکی به استقبال آغوش مادر رفتن است. کشتن خود آرامشی را به فرد می دهد که تنها با آرامش قرار گرفتن نوزاد در آغوش مادر قابل مقایسه است. درد زنده ماندن در این افراد همان درد دور بودن از آغوشی است که پناهگاه و امنیت بخش وتسلی دهنده خاطر رنجیده آنان باید می بوده است و به دلیلی از آنان دریغ شده است.